یک گام به جلو
با سلام قبل از هر چیز باید موفقیت ثمین و خودم را در از شیر گرفتن او به اطلاع برسانم و به ثمین ِ گلم بابت ِ همه ی صبوری هایش تبریک بگویم. امروز دقیقا یک هفته است که ثمین با می می خداحافظی کرده، کاری که من اصلا تصورش را هم نمی کردم، به این سرعت از عهده اش بر بیایم ولی به حمد الله به خوبی و خوشی سپری شد. (البته جدای از اینکه پری روز ثمین در خواب لبخند می زد و انگشت ِ وسطِ دست چپش را داشت می مکید!!! یا اینکه دیروز عصر با ناراحتی از خواب پا شد و اصرار به دیدن می می یا حتی چشیدن آن داشت! ویا حتی اینکه کاملا همه چیز را تحت سلطه خودش گرفته و امپراطی می کند، شدیییید!!!!) اما به هر حال تا همین جا هم کلی با تصورات و کابوس های من...